انجام پایان نامه و پروپوزال و شبیه سازی مقالات
انجام پایان نامه و پروپوزال و شبیه سازی مقالات

انجام پایان نامه و پروپوزال و شبیه سازی مقالات

دیگران رو قضاوت نکن - فرهنگ چسبیده

پاتو از ایران که میذاری بیرون یواش یواش یه چیزایی میفهمی که فهم خیلی دردناکه. یکیش اینه که چقدر فرهنگ کشورت بهت چسبیده. حالا یه چیز خوبی ازش بهت چسبیده باشه مشکلی نیست اما چیزی که غلط باشه چقدر آزاردهنده است که بخوای بفهمی و چقدر تمرین میخواد که کم کم بذاریش کنار. مثل چرکی که سالها بهت چسبیده باشه آموزه های غلط فرهنگیت همینطوری باهات هست و هر چی میشوری باز لکه هاش باهات هستن.


من همیشه آدمی بودم که سعی کردم اخلاق درستی داشته باشم و کلی کتاب و مطلب خوندم که سعی کنم خودمو بسازم اونطوری که بتونم لایق اسم "انسان" بودن باشم. باز همینطور که میگذره میبینم که کلی اشکال و ایراد در خودم پیدا میشه. یادش بخیر اون روزا که سعدی میخوندم و چقدر لذت بخش بود. اون زمان فکر میکردم که چطوری میشه یکی خودشو ایرانی بودنه و یکبار هم بوستان و گلستان رو نخونده باشه و بهش عمل نکرده باشه و یا اینکه چطوری میشه که یکی که سعدی رو خونده مزین به اخلاق پسندیده نشده باشه. اما امروز میبینم که سعدی تازه اولش بوده و هنوز آدم باید کلی کار کنه تا برسه به اون سطح از اخلاق برسه که میخواد.



چند وقت پیش داشتم توی یکی از سایت ها میخوندم که امواج تلویزیون مخصوصا موقع آگهی ها روی اعصاب تاثیر داره. یه دفعه یادم افتاد که آقای صمدی آملی هم همچین حرفی زده بود و یادم افتاد که منم یه مطلبی نوشته بودم در موردش نوشته بودم. بعد یادم افتاد به مطلبی که در مورد قضاوت کردن نوشته بودم و فهمیدم که اون موقع که هنوز اینو نمیدونستم در مورد دیگران چقدر راحت قضاوت میکردم. سریع برگشتم ببینم توی وبلاگم چی نوشتم. اولش خوشحال شدم که چیزی در مورد اون حرف نیست و استدلال هایی که در مورد بعضی حرفاشون نوشته بودم منطقی هستن. اما بعدش ناراحت شدم که توی ذهنم این چند تا حرف رو تعمیم داده بودم به کل شخصیت این آقا که کار بسیار اشتباهی بوده. بعد بیشتر ناراحت شدم که چقدر فرهنگ اشتباه جامعه ای که توش زندگی میکنم بهم چسبیده بوده.


چند وقت پیش سر کلاس استادمون میگفت که هر تیمی باید کار تیم های دیگه رو قضاوت کنه و امتیاز بده تا ببینیم کدوم تیم بهتر کار کرده. دقت کنید که باید "کار تیم" ها رو قضاوت کنید نه "خود تیم ها" همیشه باید کار دیگران رو قضاوت کرد نه خودشونو. یادم آمد مشابه این حرف رو هم روزای اول توی جلسات معارفه بهمون گفتن که اگر دانشجویی سر کلاس تقلب کرد شما حق ندارید محکومش کنید. اون کاری که کرده بد بوده که قانون داریم در موردش, نه اینکه اون آدم, آدم بدی هست که شخصیتشو زیر سئوال ببرید. در هیچ شرایطی نباید به دانشجویی بی احترامی کنید. اون موقع فکر میکردم اینکه معلومه خب. اما چقدر طول کشید تا فهمیدم که همچینم معلوم نبوده. فرهنگ ما عادتمون داده که مدام در مورد دیگران قضاوت کنیم (و نه کارهاشون) و حتی منم که با فاصله از اون فرهنگ زندگی کردم و در مورد هر کاری که میخواستم کنم فکر میکردم بازم یه چیزایی بهم چسبیده که خودمم خبر ندارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد