انجام پایان نامه و پروپوزال و شبیه سازی مقالات
انجام پایان نامه و پروپوزال و شبیه سازی مقالات

انجام پایان نامه و پروپوزال و شبیه سازی مقالات

برای اپلای چند تا مقاله خوبه؟

همونطوری که میدونید مقاله داشتن برای بعضی از رشته توی اپلای خیلی خیلی مهمه. داشتن یه مقاله نشون میده که شما میتونید تحقیق کنید و میتونید نتایج تحقیقتون رو با جامعه جهانی در میون بذارید. از آنجایی که در مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشجو نیازمند دارد تا تحقیق کردن را بداند (یا یاد بگیرد) کسی که بتواند تحقیق کند در اولویت پذیرش ها قرار میگیرد. بنابراین در خوب بودن مقاله داشتن در اپلای شکی نیست اما اینکه چند تا مقاله خوبه رو باید گفت که فاکتور اپلای هیچ ربطی به تعداد مقالات نداره بلکه به کیفیت مقاله مربوط هست. شما ممکنه که 100 تا مقاله بی کیفیت داشته باشید و در هر کنفرانس نامعتبری چاپ کرده باشید, این نه تنها کمکی نمیکنه بلکه نشون میده که شما آدمی هستید که هیچ برای کارتون ارزش قائل نیستید. برعکس ممکنه که فقط 1 مقاله ژورنال در یک ژورنال خوب و یا 1 مقاله کنفرانس در یک کنفرانس شناخته شده جهانی داشته باشید. در واقع کیفیت برتر از کمیت است. گفته میشه که برای یک محقق سالی 1 الی 2 مقاله ژورنال (یعنی حدود هر 6 ماه یکی) مناسب است. حالا در نظر بگیرید که بعضی ها میان میگن که ما سال دوم دانشگاه 6 تا مقاله ژورنال داریم. خب احتمال خیلی زیاد این مقاله ها یا کار ایشان نبوده یا اینکه خیلی کارهای بی کیفیت و سطحی و بی ارزشی بوده. این موضوع حتی میتواند تاثیر منفی هم داشته باشد. جالب است بدانید که بعضی ژورنال ها قبل از چاپ مطلبی بررسی میکنند که نویسنده آن قبلا چه مطالبی را منتشر کرده است و در صورتی که مطالب اکثرا بی ارزش باشد, حتی اگر کار ارائه شده به آن ژورنال با ارزش باشد, به خاطر نویسنده آن را رد میکنند.
البته شما خیلی نگران این موضوع نباشید زیرا تا وقتی که کسی حداقل 10-15 تا مقاله منتشر نکرده باشد نمیتوان نتیجه گیری کرد که این فرد در چه سطحی قرار است کار کند و شما وقتی اول راه هستید خیلی هم خوب هست که چندین مقاله در کنفرانس های داخلی و خارجی داشته باشید تا نشان دهید که میتوانید مقاله بنویسید (نه اینکه کارهای بی ارزشی انجام داده باشید) و سپس نهایت سعی اتان را انجام دهید تا در یک ژورنال یا کنفرانس top-tier یک مقاله خیلی خوب و ارزشمند را منتشر کنید. در چنین شرایطی مشخص می شود که شما مسیر درستی را در ادامه کار علمی و پژوهشی خود دنبال میکنید که برای دانشگاه ها و اساتید آنها هم بسیار مهم است.

دیگران رو قضاوت نکن - فرهنگ چسبیده

پاتو از ایران که میذاری بیرون یواش یواش یه چیزایی میفهمی که فهم خیلی دردناکه. یکیش اینه که چقدر فرهنگ کشورت بهت چسبیده. حالا یه چیز خوبی ازش بهت چسبیده باشه مشکلی نیست اما چیزی که غلط باشه چقدر آزاردهنده است که بخوای بفهمی و چقدر تمرین میخواد که کم کم بذاریش کنار. مثل چرکی که سالها بهت چسبیده باشه آموزه های غلط فرهنگیت همینطوری باهات هست و هر چی میشوری باز لکه هاش باهات هستن.


من همیشه آدمی بودم که سعی کردم اخلاق درستی داشته باشم و کلی کتاب و مطلب خوندم که سعی کنم خودمو بسازم اونطوری که بتونم لایق اسم "انسان" بودن باشم. باز همینطور که میگذره میبینم که کلی اشکال و ایراد در خودم پیدا میشه. یادش بخیر اون روزا که سعدی میخوندم و چقدر لذت بخش بود. اون زمان فکر میکردم که چطوری میشه یکی خودشو ایرانی بودنه و یکبار هم بوستان و گلستان رو نخونده باشه و بهش عمل نکرده باشه و یا اینکه چطوری میشه که یکی که سعدی رو خونده مزین به اخلاق پسندیده نشده باشه. اما امروز میبینم که سعدی تازه اولش بوده و هنوز آدم باید کلی کار کنه تا برسه به اون سطح از اخلاق برسه که میخواد.



چند وقت پیش داشتم توی یکی از سایت ها میخوندم که امواج تلویزیون مخصوصا موقع آگهی ها روی اعصاب تاثیر داره. یه دفعه یادم افتاد که آقای صمدی آملی هم همچین حرفی زده بود و یادم افتاد که منم یه مطلبی نوشته بودم در موردش نوشته بودم. بعد یادم افتاد به مطلبی که در مورد قضاوت کردن نوشته بودم و فهمیدم که اون موقع که هنوز اینو نمیدونستم در مورد دیگران چقدر راحت قضاوت میکردم. سریع برگشتم ببینم توی وبلاگم چی نوشتم. اولش خوشحال شدم که چیزی در مورد اون حرف نیست و استدلال هایی که در مورد بعضی حرفاشون نوشته بودم منطقی هستن. اما بعدش ناراحت شدم که توی ذهنم این چند تا حرف رو تعمیم داده بودم به کل شخصیت این آقا که کار بسیار اشتباهی بوده. بعد بیشتر ناراحت شدم که چقدر فرهنگ اشتباه جامعه ای که توش زندگی میکنم بهم چسبیده بوده.


چند وقت پیش سر کلاس استادمون میگفت که هر تیمی باید کار تیم های دیگه رو قضاوت کنه و امتیاز بده تا ببینیم کدوم تیم بهتر کار کرده. دقت کنید که باید "کار تیم" ها رو قضاوت کنید نه "خود تیم ها" همیشه باید کار دیگران رو قضاوت کرد نه خودشونو. یادم آمد مشابه این حرف رو هم روزای اول توی جلسات معارفه بهمون گفتن که اگر دانشجویی سر کلاس تقلب کرد شما حق ندارید محکومش کنید. اون کاری که کرده بد بوده که قانون داریم در موردش, نه اینکه اون آدم, آدم بدی هست که شخصیتشو زیر سئوال ببرید. در هیچ شرایطی نباید به دانشجویی بی احترامی کنید. اون موقع فکر میکردم اینکه معلومه خب. اما چقدر طول کشید تا فهمیدم که همچینم معلوم نبوده. فرهنگ ما عادتمون داده که مدام در مورد دیگران قضاوت کنیم (و نه کارهاشون) و حتی منم که با فاصله از اون فرهنگ زندگی کردم و در مورد هر کاری که میخواستم کنم فکر میکردم بازم یه چیزایی بهم چسبیده که خودمم خبر ندارم.

پایان نامه ارشد و انتخاب موضوع

یه چیزی که این مدت خیلی ناراحتم کرده این پایان نامه ام بوده. آخه چرا یه موضوع سخت برداشتم. کاشکی یه چیز راحت بود تمومش کرده بودم رفته بود. وقتی فکرش رو میکنم که چقدر روش کار کردم دچار عذاب وجدان میشم. اگر اون همه وقتی رو که براش گذاشته بودم کار کرده بودم الان حداقل 10 میلیون داشتم. از اینا بدتر اینکه چون موضوعم خیلی سخت بود نشد که نتایج خیلی خوبی ازش در بیارم و حالا برای پذیرش هم گیر دارم که چطوری بگم بابا من میخوام اصلا روی یه چیز دیگه کار کنم.

پایان نامه ارشد 2 هدف دارد:
1- اینکه بگید تحقیق کردن رو بلد هستید. (research)
2- اینکه بگید بلدید نتایج تحقیقتون رو منتشر کنید (publication)


نحوه انتخاب موضوع

یه موضوعی انتخاب کنید که فقط همین 2 تا رو پوشش بده نه اینکه یه چیزی باشه که دنیا رو به شگفتی بخواد بندازه و آخرش هم درست از پسش برنیایید. مقاله هم اگر میخواهید نگران نباشید چون تحقیق در عمق هست هر موضوعی که باشه میتونید بیشتر بشکافید و جلو برید و وارد عمق بشید و هر چی بیشتر به عمق نزدیک میشید خب راحتتر مقاله هم در میاد و این کمتر بستگی به موضوع داره.


برای انتخاب موضوع هم موارد دیگری رو در نظر بگیرید:

1- راحتترین چیز ممکن رو انتخاب کنید.

2- موضوعی رو انتخاب کنید که علاقه داشته باشید یه عالمه روش وقت بذارید.
3- موضوعی رو انتخاب کنید که حتی الامکان افرادی از دانشگاه خودتون روش کار کرده باشن.
4- موضوعی رو انتخاب کنید که نه خیلی جدید باشه و نه خیلی قدیمی. موضوعات خیلی جدید مشکلات بسیار زیادی دارند و بیشترش اینه که سنگ های راه پیدا نشده اند و هی ممکنه یه جایی رو بشکافید و به سنگ برسید. موضوعات خیلی قدیمی هم همه جاش رو شکافتن و برای رسیدن به یه جایی که بتونید بیشتر بشکافید یا باید کلی مطالعه کنید تا برسید به ته چاهی که دیگران کنده اند و از اونجا چند قدم بکنید (اگر طرف به سنگ نخورده باشه).  یا اینکه یه جای جدیدی رو برای کندن پیدا کنید که اونوقت همه میگن ما چاه 100 متری داریم این 1 متری به چه دردی میخوره, حالا بخوای ثابت کنی که بابا این چاهی که من میکنم بهتره هیچ کسی قبول نمیکنه!
5- موضوعی رو انتخاب کنید که همه منابعش به راحتی در دسترس باشه. اگر قرار حتی منبعی (یا تجهیزاتی) بخواهید که در دسترس نیست یا به سختی به دست میاد ولش کنید.
6- موضوعی رو انتخاب کنید که از اول تا آخرش رو میبینید. یعنی میدونید که آخرش چی میخواهید تحویل بدید. نه اینکه حالا بریم جلو ببینیم چی میشه.
7- روی کمک دیگران هم اصلا حساب نکنید. کار اشتباهی که من کردم همین بود, گفتن بله فلانی هست و فلانی هست.
8- اگر پردازشی میخواهید انجام بدید یه جوری باشه که داده هاش در دسترس باشند و خودتون نخواهید جمع کنید. توی بعضی رشته ها که اصلا نمیشه اما توی بعضی ها میشه. موضوعی که داده داشته باشه راحت میشه ازش مقاله هم در آورد.

9- از کنفرانس ها میتونید بفهمید که چه موضوعاتی مورد توجه هستند ولی از اون بهتر کتابخونه دانشگاه و موضوعات بچه هایی هست که تازه فارغ التحصیل شده اند.


همینا دیگه. فقط راحتترین موضوع و گلابی ترین روش رسیدن به نتایج رو انتخاب کنید.